چگونه در زندگی به موفقیت برسیم؟
آیا تا به حال روزهایی را در زندگی خود داشتهاید که دغدغهی این را داشتید و به طور مکرر از خود میپرسیدید که چگونه میتوانید در زندگی به موفقیت برسید؟ ما نمیخواهم در مورد چیزی که باعث آن وضعیت روحی میشد از شما
مترجم: حمید وثیق زاده انصاری
منبع: راسخون
منبع: راسخون
آیا تا به حال روزهایی را در زندگی خود داشتهاید که دغدغهی این را داشتید و به طور مکرر از خود میپرسیدید که چگونه میتوانید در زندگی به موفقیت برسید؟ ما نمیخواهم در مورد چیزی که باعث آن وضعیت روحی میشد از شما سؤالی بکنیم اما با اطمینان میتوانیم به شما بگوییم که این مقاله بینشی به شما در مورد این موضوع میدهد.
چگونه در زندگی به موفقیت برسیم؟ این سؤالی است که میتواند یک سؤال ساده یا یک موضوع فلسفی تلقی شود. آن احتمالاً چیزی است که بیشتر افراد را برخی اوقات یا زمانهای دیگر، در برخی سنین یا سنهای دیگر و یا به خاطر برخی انگیزهها و یا چیزهای دیگر درگیر میکند. ما میتوانیم به دو روش به مؤفقیت بنگریم: یکی موفقیت دنیا گرایانه در زندگی شامل پول، قدرت و شهرت. دومی مؤفقیت معنوی در زندگی شامل روابط، ارزشها، رشد و تربیت، طبیعت و علایق. در مقالهی زیر من امیدوارم که به شما اطلاعات مختصری در مورد این دو دیدگاه ساده از تئوری مؤفقیت بدهم و نقطه نظر خود را در مورد این موضوع برای شما بیان کنم. شما ممکن است با من موافق نباشید اما من امیدوارم که قبل از اینکه این مقاله را کنار بگذارید، آن را بخوانید و یا حداقل نگاهی به آن بیندازید.
توصیههایی برای موفقیت در زندگی – روش دنیا گرایانه :
یک فرد در زندگی به چه چیزی نیاز دارد تا به مؤفقیت برسد؟ بخشی از این دنیا بودن و مؤفق شدن در زندگی در چشمان دنیا؟ ما ابتدا نیاز داریم تا بدانیم در روش دنیا گرایانه مؤفق بودن چه معنی میدهد؟ مؤفق بودن به معنای به دست آوردن چیزی در زندگی است. چیزی که میتواند به عنوان جزئی از هستی حساب شود مثل یک شغل خوب، درآمد بالا، مدرک عالی، داراییهایی نظیر خانهها و ماشینها و هر چیزی که دیگران میتوانند فکر کنند که شما داشته باشید. بیشتر افراد میخواهند که در مورد این چیزها مؤفق شوند. من معتقدم وقتی که در روش دنیا گرایانه ما میتوانیم آن چیزها را بشماریم پس مؤفقیت در این روش یک چیز نسبی است. ما میتوانیم بگوییم که مثلاً فلان کس از فلان کس دیگر در مورد پول و دارایی مؤفقتر است چون میتوانیم آنها را شمارش کنیم. " او زمین بیشتری دارد، ماشین بیشتری دارد، آخرین موبایل، مسافرتهای خارجی هر ساله و . . . " به همین دلیل او موفقتر است.آیا این دیدگاه درستی در مورد نگاه کردن به چیزها در زندگی است؟ من نمیتوانم چیزی بگویم. یک علت ساده وجود دارد و آن این است که وقتی شما به عنوان جزئی از جامعه زندگی میکنید باید مطابق با قوانین تعیین شده زندگی کنید. کسانی که از این قوانین پیروی نمیکنند دیگران به آنها به عنوان فردی نا همرنگ و نا متجانس مینگرند. جامعه به آنها احترامی همانند و برابر با یک فرد مؤفق نمیدهد. اگر کسی تمایل به شورش علیه این قوانین تعیین شده جامعه نداشته باشد باید از همان چیزی که از زمانی که به دنیا آمده و با آن تغذیه شده است پیروی کند که به صورت زیر است:
تحصیلات خوب = شغل خوب
شغل خوب = پول و شهرت
پول = مؤفقیت.
گامهای به دست آوردن مؤفقیت در زندگی چیست؟ آن امید به، به دست آوردن تحصیلات خوب و در نتیجه پول است. در اینجا چند نکته برای اینکه چگونه در زندگی به مؤفقیت برسیم آورده شده است.
سخت کوشی :
هر چیزی که جایگزین سخت کوشی شود هیچ وقت واقعاً کار ساز نخواهد بود. در این حالت هیچ کس هم شکایت نمیکند چون کار کردن شما را دیده است.خلوص، صمیمت :
در تلاشهایتان و اشتیاقتان برای انجام دادن کاری خلوص داشته باشید. اگر در کار خود خلوص و صمیمیت نداشته باشید هیچ وقت به سخت کوشی لازم که یکی از عوامل الزامی و اجباری مؤفقیت است نمیرسید.راست گویی و صداقت :
در تلاشهایتان صادق و راست گو باشید و تقلب نکنید و محاسبات اشتباهی را در به دست آوردن آنچه که میخواهید انجام ندهید. صداقت به این معنی است که شما تمام محاسبات لازم را برای مؤفق شدن انجام دادهاید.عمل کردن :
نه تنها تعیین کردن اهداف بلکه عمل به گامهای لازم برای رسیدن به این اهداف نیز همانند تعیین اهداف، مهم است. شرایطی چون عزت نفس، سازمان دهی و ادارهی زمان نقش مهمی را در مؤفقیت در این گام دارند.برنامه ریزی برای هدف :
خود به خود انجام شدن کارها، خوب به نظر میرسد اما نیاز به برنامه ریزی با دقت زیاد برای تمام چیزها وجود دارد. بدون برنامه ممکن نیست که موانع مشخصی را که میتوانند به مسیر مؤفقیت شما ضربه بزنند، پیش بینی کنید و برای آنها آماده باشید. اهداف معین و ثابتی را در ذهن خود داشته باشید چون در این حالت میتوانید مسیر کاری را که قرار است انجام دهید مشخص کنید. انگیزه به دست آوردن هدف، شما را به پیش میراند.ریسک پذیری :
باید جرأت داشته باشید تا بتوانید در زندگی ریسک پذیر شوید. بسیاری مواقع دیده شده که با ریسک پذیری نتایج بسیار زیادی به دست آمده که با عمل کردن به کتاب و روش اصولی به دست نمیآمد. در مورد تمام اختراعات بزرگ در دنیا و شخصیتهای بزرگی که پادشاهان را از تخت به زیر کشیدند فکر کنید. تمام چیزی که نیاز دارید مثبت اندیشی است و اطمینان به این که ریسک و سخت کوشی کار ساز خواهند بود.شانس :
خوش شانس بودن؛ این چیزی نیست که در دستان ما باشد اما بقیه چیزها و شرایطی که در بالا ذکر کردم به خود ما بسیار بستگی دارند. بله البته که آن بخش مهمی از زندگی است. تلاش کنید تا تمام این شرایط در زندگی شما جای بیفتند که در این صورت خوش شانسی به طور اتوماتیک وار به سمت شما میآید. البته هنوز پاسخ به اینکه چگونه یک فرد میتواند خوش شانس شود چیزی نیست که همانند مؤفقیت به افکار ربط داده شود.روشهای مؤفقیت در زندگی – روش معنوی :
روش معنوی یا فیلسوفی مؤفقیت در زندگی چیست؟ آیا حتی روش معنوی برای مؤفقیت وجود دارد؟ من معتقدم که وجود دارد. فرهنگهای مختلفی در دنیا وجود دارند که به طور معنوی به مؤفقیت اهمیت میدهند و مؤفقیت را صرفاً به روش مادی گرایانه محاسبه نمیکنند و یک معنای عمیقتر و معنویتر به آن میدهند. پس در آن صورت چه کسی مؤفق تلقی میشود؟ در این روش انسان خوب بودن مؤفقیت تلقی میشود؛ کسی که روح خوبی دارد. کسی که ارزشهای خوبی در زندگی دارد، کسی که به نیازها و رنجهای دیگران حساس است، کسی که به این بلوغ رسیده است که با پیچیدگیهای دیگران در کنار خودش ساز گار شود، کسی که با گفتار و کارهای خود به طور مغرضانه به دیگران آسیب نمیزند و آنان را اذیت نمیکند، کسی که درک میکند باید با دیگران هم زیستی کند و کسی که صرفاً برای خودش زندگی نمیکند. کسی که ثروتهای بسیاری دارد اما نه به شکل پول بلکه به تعداد افرادی که به او احترام میگذارند و به او مراجعه میکنند؛ به خاطر روشی که او با دیگران برخورد میکند و احترام عمومیای که او نثار دیگران میکند، کسی که تلاش میکند تا از احساساتی چون غرور و خود پسندی و رفتارهای ناشایست دیگر دور بماند.گفته میشود کسی که چنین ویژگیهایی دارد بسیار قلب آرامی دارد و از زندگی خود، راضی است و شادی را پیدا میکند. به همین دلیل است که این شکل مؤفقیت به عنوان روش زندگی تلقی میشود تا هدفی که به دست آورده شود. پس چگونه یک فرد میتواند به یک انسان خوب تبدیل شود؟ اگر چه این یک موضوع گسترده است و در معرض بحثهای زیادی است اما در زیر برخی توصیههایی آورده شده است که شما میتوانید به آنها نگاهی بیندازید.
بازتاب دادن رفتار خودتان :
چرا افراد اشتباهات مشابهی را که یک بار انجام دادهاند دوباره بارها و بارها مرتکب میشوند؟ چرا یک فرد نامنظم باید همیشه نامنظم بماند؟ چرا باید یک دختر مغرور و بیعاطفه در دوران دبیرستان بعد از گذر سالها هم چنان مثل همان دوران باقی بماند؟ دلیلش این است که چون آنها رفتار خودشان را بازتاب نمیدهند. آنها در مورد کارهایی که انجام دادند و اینکه چگونه بر دیگران تأثیر گذاشتند فکر نمیکنند. آیا رفتار آنها باعث درد و رنج دیگران میشود؟ اگر بله، پس چرا آنها از این رفتارها دست نمیکشند؟ بازتاب دادن رفتار خودتان به شما اجازه میدهد که طبیعت انسانها را بهتر درک کنید و در نتیجه به پیشرفت خودتان کمک کنید. اگر نمیتوانید آن را درک کنید صحبت کردن با کسی که در این موضوع مهارت دارد نصف مشکل شما را حل میکند و باعث میشود که شما در زندگی به مؤفقیت برسید.صحبت کردن و بحث کردن :
صحبت کردن با دیگران در مورد مشکلاتتان نه تنها باعث میشود که شما احساس سبکی بکنید بلکه از مشکلات و موضوعات زیادی که ممکن است در کار شما پیش بیاید جلوگیری میکند. نگهداشتن همه چیز در دلتان و اینکه اجازه بدهید این چیزها به چیزهایی زشت و چرکین تبدیل شوند تنها باعث میشود که بین شما و مردم فاصله ایجاد شود و روابطتان تند و تلخ شود. چرا وقتی به چنین چیزهایی نیاز ندارید اجازه میدهید اتفاق بیفتند؟ در مورد مشکلات خود سؤال کنید و وقتی که آنها در مراحل ابتدایی هستند آنها را در نطفه خفه کنید.پذیرفتن اشتباهات :
شما ممکن است آن را یک روش ناپسند برای مقابله با چیزها بدانید اما این فقط، خود پسندی و غرور شما است که صحبت میکند. بله همهی ما آن را داریم. دفعهی بعد وقتی که شما در وضعیت ناراحت کنندهای هستید به سادگی بگویید متأسفم و تأثیر آن را بر طرف مقابل خواهید دید. کلمات خشن کاهش خواهند یافت، خشم کنترل میشود (اگر حتی به طور کامل ناپدید نشود) و فرد مقابل پذیرای پیشنهادات شما خواهد بود و به سخنان شما گوش خواهد داد. دعواهای کمتر خواهید داشت و کلمات زشت کمتری خواهید گفت و در کل احترام زیادی را از دیگران دریافت خواهید کرد.برخورد مثبت نسبت به شکست :
شکست، احترامی که شما شایسته آن هستید به شما نمیدهد. من عصبانی و دیوانه نمیشوم. بر روی این جملات کار کنید: اگر شما از چیزی محروم نبودید وقتی که آن را به دست میآوردید چگونه ارزش آن را میدانستید؟ ولی منظور من روش فیلسوفانه نیست. به سادهترین چیزها در زندگی توجه کنید؛ وقتی که بیمار میشوید و برای یک روز نمیتوانید چیزی بخورید شما اهمیت غذا را درک میکنید. وقتی که در چیزی شکست میخورید شما ارزش داشتن آن را درک میکنید. نه تنها این چیزها بلکه هم چنین این توانایی را دارد که به شما درسهای مهمی مثل مکانیزمهای ساز گاری بدهد و به طور تدریجی در شما نیاز ایجاد بکند و باعث شود که شما بخواهید سختتر کار کنید. هم چنین باعث میشود که شما نسبت به شکست حساستر شوید و در عوض یاد بگیرید که نسبت به شکستهای دیگر نیز حساستر شوید.نباید یک نگاه کلیشهای نسبت به افراد مؤفق داشته باشیم (در روش معنوی) چون کسی نمیتواند هم از یک طرف در مورد چیزهای خدایی در گوش یک ببر سرود بخواند و هم از طرفی دیگر با یک طناب او را بکشد یا کسی که به یک کلیسا میرود. البته اینها عوامل تعیین کنندهی مؤفقیت نیستند. یک فرد مؤفق از لحاظ روش معنوی کسی است که انسان خوبی است.
چگونه در زندگی به مؤفقیت برسیم؟ من تلاش کردم که آن ترکیبی از هر دو روش دنیا گرایانه و معنوی باشد. نگاه کردن به خودمان در آینه و آراستن خودمان با لباسهای گران قیمت به اندازه نگاه کردن به آینه و توانایی دیدن چشمان خودمان، مهم نیست. در واقع هیچ بدی آنجا وجود ندارد. پول میآید و میرود و آن برای من مؤفقیت است.
/م
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}